چالش بانوان در محیط کار
تحقیقاتی جالب در شرکتهای بزرگ در سرتاسر جهان، حضور حیرتآور زنان در محیط کار را در هر صنعتی و با تعداد زیاد تأیید میکند. بانوان قوی و باهوش هستند و در مقایسه با همتایان مرد از لحاظ تکنیکی شایسته و همچنین شجاع هستند. چالش بانوان در محیط کار، با وجود دستیابی به همهی این موفقیتها بانوان هنوز با موانع زیادی در محل کار خود روبهرو هستند. مسئلهی مورد بحث تنها نگاه با تعصب و آزارهای جنسی نیست، بلکه موانع فرهنگی و اصلی دیگری در مسیر آنها وجود دارند؛ که بعضاً جلوی رشد آنها را در قسمتهای مختلف میگیرند. در این بخش بعد از اشاره به اهمیت حضور زنان به عنوان نیروی کار، دربارهی چالشهای اساسی که بانوان در محیط کار با آن مواجه هستند بحث میکنیم.
اهمیت وجود بانوان در محیط کار
تحقیقات نشان داده که شرکتها با تعداد بالای نیروی انسانی خانم به بهرهوری و سود بالاتری در مقایسه با شرکتهایی که کارمندان زن کمتری دارند، دست یافتهاند. با توجه به این که ما در قرن 21 زندگی میکنیم و خانمها میتوانند به اندازهی آقایان توانمند و موفق باشند. تنوع جنسیتی در محل کار باید یک قانون الزامآور باشد تا محدودیتی برای حضور زنان در عرصههای مختلف ایجاد نشود. اهمیت این مسئله زمانی روشن میشود که سازمانها و شرکتها با این تنوع از موفقیتها و دستاوردهای بیشتری نسبت به شرکتهایی که تنها با نیروی کار مرد فعالیت دارند، برخوردار هستند.
استخدام و بهکارگیری زنان منفعتهای زیادی دارد. چرا که آنها متمرکزتر و موفقتر هستند؛ حتی زمانی که نمایندگان کمتری در محیط دارند. شرایط کار برای افراد یکسان نیست. این یک حقیقت جهانی است. این موضوع با نگاهی مختصر به حقوقها، موقعیتها و نقشهایی که در کار به مردها و زنان سپرده میشود کاملاً قابل درک است. اهمیت بهکارگیری بانوان تنها مربوط به افزایش بهرهوری نیست بلکه در راستای ساختن محیط بهتر برای فعالیت و اشتغال است.
برخی از مزیتهای مشارکت زنان و مردان به شکل مساوی در محل کار بدین ترتیب است:
– رضایت شغلی بیشتر
– کار، در نهایت لذتبخش و جذاب خواهد بود.
– سطح سختکوشی در سازمان افزایش مییابد.
– ایجاد فضای مثبت و متمرکز روی اهداف سازمان و شرکت
– ایجاد فرصتهای بهتر برای موفقیت
– جدیتر کار کردن افزایش می یابد.
مسائل و چالشها
1 – مردان در مقابل زنان
مردان و زنان همیشه دو روی یک سکه بودهاند. هر کدام گیرایی منحصر به فرد خود را دارند، به شیوه ای مخصوص به خود میاندیشند و مسائل و موقعیتها را متفاوت از یکدیگر اداره میکنند. در حالی که ممکن است مرد فنی باشد. یک خانم میتواند توانایی دوراندیشی داشته باشد. با وجود استعدادهای برابر این دو، متأسفانه همیشه تبعیض در برابر چشمهای مخاطبان وجود دارد. در محل کار، جایی که هر دو جنسیت در همهی فعالیتها با نشاط و اشتیاق شرکت میکنند. چنین اختلافهای مبهمی بزرگترین چالش برای بانوان است.
افراد باید متوجه باشند که یک خانم شاغل، نگرانی دیگران را دربارهی کار دوست دارد اما تأسف را نمیپسندد. او دوست دارد که با تواناییها و استعدادهایش شناخته شود و نه با جنسیتش. همکاران مرد و خانم نیازمند همافزایی در محیط کار هستند و قطعاً اولین قدم در این مسیر تغییر بزرگ در نوع نگرش است.
2 – تعصبهای جنسیتی
بسیاری از خانمها این چالش را در محیط فعالیت خود تجربه میکنند. هرچند که این مسئله در سازمانها و شرکتهای بزرگتر تا حدودی کاهش یافته، اما در ادارات دولتی و سازمانهای خصوصی هنوز تا سطح قابل قبول فاصلهی زیادی وجود دارد. فعالیت در شغلهایی که نیاز به سفرهای متداول و توانایی فیزیکی دارند، تنها برای آقایان میسر است. چرا که آنها را نسبت به زنان تواناتر میبینند.
البته جملهی صحیحتر این است، که مردان داشتن چنین شغلهایی را تنها حق خود میدانند. همچنین در هنگام گزینش، سوالات متفاوتی از این دو گروه پرسیده میشود که نشاندهندهی نگاه با تعصب افراد است. این مسئله ریشه در فرهنگ هر جامعه دارد. خانمها با حمایت از یکدیگر و تلاش برای افزایش مهارتهای خود میتوانند آن را تا حدودی کمرنگتر کرده، در نهایت توانایی خود را برای جامعه باورپذیر کند.
3 – عدم تعادل کار- زندگی
دیگر چالش قابلتوجهی که خانمهای امروز با آن روبهرو هستند. عدم تعادل کار- زندگی است. تفاوت قائل شدن برای زندگی شخصی و شغل حرفهای در کل، برای خانمها کمی سخت است. آنها تمایل دارند که وظایف کاری را با اولویتهای شخصی ترکیب کنند و همهی این مسائل و مشکلات از این نقطه آغاز میشود. خانم ها فکر میکنند که نادیده گرفته شده اند، دوستانشان از دست میروند و متأسفانه خانم ها با خشم شدیدی از طرف سیستم مواجه میشوند. تنها به این خاطر که مرز بین کار و زندگی را از یاد برده اند.
برای بیرون آمدن از این وضعیت ناگوار بانوان باید خودشان آغاز و تلاش کنند. چرا که دستیابی به تعادل کار و زندگی نقش مهمی را در زندگی هر فردی ایفا میکند. او نیاز دارد که برای هر روز خود برنامهای بر اساس اولویتبندی داشته باشد. اگر او در یک روز محفلی خانوادگی تدارک دیده و از طرف دیگر بدون برنامه به یک شام کاری دعوت میشود. بایستی با تمام شهامت و مؤدبانه آن را رد کند. چرا که برای خانوادهاش ارزش قائل است. همه چیزی که او نیاز دارد مدیریت زمان و تلاش است، در نهایت همه چیز در جای خود قرار میگیرد. از طرف دیگر، خانمی که خود را برای کار سنگین روز آینده آماده میکند، نمیتواند پذیرای مهمانی ناخوانده برای شام باشد. برنامهریزی در این تعادل بسیار حیاتی است.
4 – فقدان الگو
هر چند که بانوان به کرات توانایی خود را در نبرد کار ثابت نمودهاند. اما هنوز لایههای بالایی کار بوسیلهی مردان اشغال شده است. یکی از دلایل اصلی چالش بانوان در محیط کار این است که رهبران خانم زیاد هستند. اما تعداد الگوها کم است. بنابراین وقتی خانمها تلاش میکنند و بهدنبال یافتن رهبری که جا پای او بگذارند هستند، به نتیجه نمیرسند. در طرف دیگر وقتی مردان رهبر زیاد هستند و موفقیتهایشان را با قدرت ردیف میکنند. رهبر خانم همه چیز را به نحوی سختتر میآموزد.
خانمهایی که راهنماییها و توصیههای آقایان را دنبال میکنند، حس گسسته و گمراه شدن دارند. چرا که تفاوتهای بزرگی در هستی و سبک برقراری ارتباط آنها وجود دارد. البته که این چالش به آهستگی کمرنگتر خواهد شد، چرا که خانمهای زیادی وارد عرصهی مدیریت، سیاست و مدیرعاملی میشوند و در سالهای نهچندان دور آینده رهبرانی را خواهیم یافت که به الگویی برای نسلهای آینده بدل شدهاند.
5 – رفتارهای مخرب
آدم اولین انسانی بود که روی زمین آفریده شد و بعد خداوند حوا را خلق کرد. مردان همیشه تلاش میکنند که برتری خود را در کار ثابت کنند. وقتی یک مرد کارمند قرار باشد که به مدیر خانم گزارش دهد حس میکند که عزتنفس او خدشهدار میگردد. هر چند که خانم با او مهربان است. اما مرد برای پیدا کردن ایراد در راه و روش یا شیوهی کار او تلاش میکند، که این، سبب رفتارهایی مخرب در محیطی خلاق و مولد است. خانمهایی که در سطوح بالاتر فعالیت دارند در حالی که نیاز به تعامل بیشتر با همکاران، زیردستان و مافوق خود دارند، بیشتر با چالش رفتارهای مخرب زیردستان روبهرو هستند.
از بین این سه گروه اداره کردن روابط با کسانی که همکار و هممرتبه هستند کمی دشوارتر است. زیرا خانم شاغل را ملزم به استفاده از مهارتهای ارتباطی بهخصوصی میکند.
از طرفی دیگر، اگر از یکسری جزئیات و ریزهکاریها آگاه باشید. تغییر نگرش و ذهن آقایان سادهتر خواهد بود. برای مثال آقایان از لحاظ عاطفی ضعیفتر هستند و نیاز به هدایت و راهنمایی دارند. آنها به دوستانی احتیاج دارند که در مواقع ناراحتی به دردهایشان گوش کند، در حالی که خانمها بسیار تودار هستند و میتوانند مقدار زیادی از درد و ناراحتی را در درون خود پنهان کرده و باز هم با مهربانی لبخند بزنند. خانم شاغل میتواند از این توانایی خود برای تشویق همکاران و اعتماد به آنها استفاده کند و این حتماً یه دوستی او با همکارانش کمک خواهد کرد و در نهایت رفتارهای مخرب به هیچ تبدیل میشود.
در آخر
چالش بانوان در محیط کار، باید دانست که مسائل بانوان نسلهای گذشته با حال بسیار متفاوت بوده و اینها همه به اراده و تلاش این بانوان برای هموارتر کردن این مسیر دشوار محقق شده است. چالشها و مشکلات همه جا هستند. زمانی که فرد از زندگی راحت و آسودهی خود خارج میشود و برای چیزی جدید و خوب تلاش میکند، بهترین چالش را برای خود فراهم کرده است. هرچه افراد با مسائل بیشتری مواجه شوند، دستاورد و تجربههای آنها بیشتر و متنوعتر خواهد بود.