عوامل نارضایتی در محیط کار
آیا میدانید که در ایران از مجموع 24 میلیون شاغل در ایران، 80 درصد ازشاغلین از نارضایتی شغلی رنج میبرند؟ در زمان حاضر و با توجه به شرایط موجود شاغلین بخشهای مختلف خود را خوششانس میپندارند که میتوانند هزینههای زندگی خود را بدست آورند. چرا که تکنولوژی و البته افزایش جمعیت مسئلهی کاریابی را با چالش قابل توجهی روبهرو کرده است و موضوع رضایت شغلی، بحثی کم اهمیت مینماید.
نارضایتی شغلی شاغلین و کارفرمایان
باید گفت که با در نظر گرفتن تمامی مشکلات، نارضایتی شغلی هم در روند کار شاغلین و هم کارفرمایان تأثیرگذار است. اگر دربارهی این موضوع رسیدگیهای لازم صورت نگیرد، محیط کار به جهنمی برای افراد حاضر در کار بدل میشود و نتایج آن در محیط کار به شکلهای گوناگون دیده میشود. برخی برای فرار از این وضعیت و به امید موقعیتهای بهتر شغل خود را ترک میکنند و گروه دیگر تحمل این وضعیت را انتخاب میکنند. این ناخرسندی شغلی در عمل از بین رفتن انگیزه و عملکرد ضعیف کارکنان را بهدنبال دارد. همچنین علائم آن به سرعت در بین کارکنان سرایت میکند.
در سوی دیگر، این مسئله از لحاظ اجتماعی نیز حائز اهمیت بسیاری است. افرادی که نارضایتی در محیط کار را تجربه میکنند. مشکلات محل کار را به خانه میآورند که خود موجبات آسیبها و درگیریهای فراوان برای خانواده است. همچنین به عنوان یک کارفرما باید دوری از کارکنان بیانگیزه و نارضایتی آنها را جزء اهداف اصلی در نظر گرفت. این مسئله به اندازهی رشد و درآمد شرکت مهم است. بنابراین سوال اساسی این است که آیا عوامل نارضایتی در محیط کار را میشناسیم؟
ریشهی ناخرسندی شغلی، ترکیبی از مسائل و دغدغههای پیرامون فعالیت اقتصادی مانند ترقی در محیط کار، وظایف روزانه، فرهنگ ساختاری شرکت و شیوههای رهبری شناخته میشود. در این مقاله به بررسی عوامل مؤثر در دلزدگی شغلی که میتواند در عملکرد افراد هم تاثیر گذار باشد، پرداخته میشود. همچنین برخی از توصیههای مفید و موفق برای افزایش خشنودی شغلی بیان میشود.
اجحاف در حق و دستمزد
عدم پرداخت به موقع و بهاندازه را میتوان اجحاف در حق و دستمزد کارکنان تعریف کرد. وقتی کسی فکر میکند که برای کاری که انجام میدهد حقوق مناسبی دریافت نمیکند؛ و پرس و جوهای میدانی او درباره دستمزد همان کار تأیید کننده این مسئله است، قطعاً دچار دلزدگی میشود. از دیدگاه شرکتها هم این موضوع ارزشمند و با اهمیت است. چرا که افرادی که درآمدی مناسب با فعالیت خود دریافت نمیکنند، دیر یا زود شغل خود را رها میکنند.
بسیاری از افراد عادت دارند که مزایا و امتیازهای خود را با دیگران مقایسه کنند. قطعاً این مسئله در بخشها و حوزههای گوناگون هر شغل و موقعیتی متفاوت است. اما به نظر میرسد که اغلب کارکنانی که مزایای خود را کافی ارزیابی نمیکنند، از زندگی شادابی برخوردار نیستند. در حقیقت، فشار این موضوعات منجر به افزایش ناخرسندی در شغل میشود. بنابراین بهرهمندی افراد شرکت، از حقوقی متناسب با فعالیتشان نقش به سزایی در ثبات رضایتمندی شاغلین ایفا میکند.
نبود امکان رشد و ترقی
از فراهم نشدن فرصت برای بالا رفتن از پلکان ترقی و رشد در محیط کار، به عنوان یکی دیگر از عوامل افزایش بیمیلی کارکنان یاد میشود. مسئله این است که همهی افراد در پستها و موقعیتها متفاوت با این نیاز درگیر هستند و برطرف کردن این چالش از مدیریتی دوراندیش و توانمند ساخته است. چرا که روحیهی افراد با ظرفیت و پتانسیل بالا هیچ گاه با درجا زدن همخوانی ندارد. بنابراین کارفرمای باتدبیر باید فرآیندی را برای ترقی و پیشرفت کارکنان خود در نظر بگیرد.
تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از افراد مشتاق کار در مراکز و شرکتهایی هستند که برای افزایش توانمندی و رشد کارکنان خود برنامه دارند و سرمایهگذاری میکنند. در حقیقت با سپری کردن زمان برای ارتقا مهارت تیم خود، کمتر با ناخشنودی آنها در مسیر انجام پروژهها و فعالیتهای حیاتی شرکت خود مواجه میشوید. با برگزاری جلساتی منظم برای ملاقات با کارکنان و بحث دربارهی برنامهها و مشخص کردن اهدافی معین در حوزهی فعالیت ایشان میتوانید، رضایت شغلی را در محیط کار فراهم آورد.
نبود علاقمندی
وجود علاقه در هر کار و فعالیت رضایت را به ارمغان میآورد. این علاقه حتی میتواند مقابله و رویارویی با دشواریهای سخت و پیچیده را قابل تحمل و امکانپذیر کند. بنابراین انتخاب حوزهی کاری بر اساس علاقمندی کاری عاقلانه است. اغلب افراد خواهان فعالیت در مسئولیتهایی جذاب همراه با چالشهایی برای ارتقا توانمندی خود هستند.
وظایف کسالتبار موجب بیحوصلگی کارکنان میشود که در نهایت به بهرهوری شرکت آسیب میزند. در واقع زمانی که قصد شناخت عوامل دلزدگی کارکنان را دارید، باید به ارزیابی و بررسی وظایف هر یک از افراد تیم خود بپردازید. کارکنانی که تصویری ارزشمند از کار خود در ذهن میسازند، 2 تا 3 برابر بیشتر از رضایت شغلی برخوردارند. آنها باید باور کنند که در کاری معنادار فعالیت میکنند و برای انجام وظایف خود شوق داشته باشند.
بیتوجهی و عدم قدردانی
اغلب افراد در سازمانهای خصوصی و دولتی تصور میکنند، که تلاش و زحمات آنها نادیده گرفته میشود. آنها میاندیشند که کار و سختکوشی آنها برای انجام فعالیتها بی اهمیت است که مدیران بالادستی بیتوجه از آن میگذرند. در بیشتر موارد این مسئله ابتدا باعث دلسردی و در نهایت ناخرسندی از مجموعه خواهد شد. همانطور که پیش از این گفته شد، اینگونه نارضایتیها به سرعت به افراد دیگر سرایت کرده، خسارتی سنگین را بهدنبال خواهد داشت. بیشتر کارکنان ریشه این موضوع را بیتفاوتی مدیر نسبت به کارکنان میدانند در حالی که اصل مشکل فقدان تعامل مناسب بین مدیر و کارکنان است.
بنابراین تعامل و برقراری ارتباط مناسب یکی از فاکتورهای کلیدی در ایجاد خشنودی است. فرصت دادن به کارکنان برای ارائهی نظرات و راهکارهای خود یکی از این شیوههای مناسب تعامل است. البته کارکنان باید اطمینان داشته باشند که نظرات ایشان شنیده میشود، و تمام این اتفاقات صوری نیست. کارکنان خود را برای فعالیتهایی که انجام میدهند، نظرات ارزشمندی که ارائه میکنند، همکاری با سایرین و همهی مسائل ریز و درشت دیگر تشویق کنید. این ابزار بدون هزینه تأثیری چشمگیر در جلب رضایت افراد دارد.
مدیریت ضعیف
مدیریت تیم یکی دیگر از عوامل نارضایتی در محیط کار است، که در هر سازمان و شرکتی نقشی مؤثر دارد. مدیران مسئول انگیزه دادن به کارکنان، برنامهریزی، سامان دادن و کنترل داخلی شرکت هستند. علت کلیدی که کارکنان عملکرد مناسبی ندارد، مدیریت ضعیف است. مدیران با مهارتهای رهبری ضعیف به بازخورد مناسبی به کار، عمل و ایدهی کارکنان نمیدهند. نداشتن ملزومات هدایت و رهبری دلیل دیگری برای نارضایتی در نظر گرفته میشود.
افراد بهویژه در سطح میانی مشاغل نیاز به هدایت و رهبری دارند و این هدایت در بخشهای متفاوتی معنا مییابد. آنها علاقمندند که با افرادی که الهامبخش هستند و به آنها بینش میدهند، همکاری کنند. بدون چنین مدیران و رهبرانی، کارکنان حس میکنند که شرکت بدون برنامه است. این حس معلق بودن، موجب سردرگمی شاغلین میشود و قطعاً افراد از آن رضایت نخواهند داشت. مدیرانی که بدون در نظر گرفتن تأثیر حمایت و انگیزه بخشیدن تنها روی نتیجه تمرکز میکنند، نارضایتی را در کارکنان افزایش میدهند.
فشار کاری بالا و دوری از خانواده
زمانی که حجم کار شما به قدری افزایش مییابد، که باعث دور شدن شما از عزیزانتان میگردد. باید منتظر نارضایتی شغلی باشید. شاید این موضوع و چالش در یک بازهی زمانی محدود قابل تحمل باشد. اما به مرور زمان شما و حتی خانوادهی شما را عصبی میکند. شیوههای جدید کار کردن اغلب اهداف ماهانه برای کارکنان معین میکنند، تا آنها بتوانند تعادل مناسبی را در زندگی خانوادگی و کاری خود ایجاد کنند، به کارگیری چنین راهکارهایی میتواند خوشنودی جمع زیادی از کارکنان را فراهم آورد. بعضاً در برخی مشاغل با ایجاد یک فضای رقابتی ناسالم افراد حتی به قیمت از دست دادن کنار خانواده بودن حاضر به فعالیت سه برابر دشوارتر هستند
اینگونه شرایطی نمیتواند برای زمان زیادی ادامه یابد و نهایتاً موجب شکست پروژه خواهد شد. بازگشت تعادل بین کار و زندگی میتواند ظرفیتهای لازم برای حفظ رضایتمندی فراهم میکند. تحقیقات ثابت میکند افرادی که انعطافپذیری در زمان و شرایط کار را جز معیارهای اصلی خود مطرح میکنند. برای تعادل زندگی و کار مسائلی مانند دادن تعطیلات مناسب، زمانی برای استراحت، اتمام کار در زمان بهخصوص و طولانی نکردن آن و در نهایت عدم تماس یا ارتباط در زمانهای خارج از کار، مطرح است. مدیران هوشمند با دقت و توجه به این مسائل میتوانند عوامل نارضایتی در محیط کار را از بین برده و قدمهای مؤثری برای خرسندی کارکنان بردارند.